تمام جوامع، دوران کودکی را با مؤلفههای خاصی تعریف میکنند. انتظارات اجتماعی مختلفی در مراحل رشد کودکان-از نوزادی تا نوجوانی-در خصوص تواناییها و محدودیتها و همچنین نحوه رفتار و ظاهر آنها وجود دارد.
لباس نقش بسزایی در «ظاهر» دوران کودکی در هر دوره ایفا میکند. بررسی تاریخچه پوشاک کودکان چیزهای زیادی درباره نظریه و شیوه فرزندپروری، نقشهای جنسیتی، موقعیت کودکان در جامعه و شباهتها و تفاوتهای لباس کودکان و بزرگسالان برای گفتن دارد.
این یادداشت حاوی مطالب جذاب و جالبیست که احتمالا ناگفتههای بسیاری را برایتان بازگو خواهد کرد. مثلا در خصوص قنداق کردن نوزاد، جان لاک فیلسوف در مقاله تأثیرگذار خود در سال 1693، با عنوان «تأملاتی در امر آموزش»، از کنار گذاشتن قنداق به طور کامل و استفاده از لباسهای گشاد و سبک سخن گفت که به زعم وی به کودکان آزادی عمل میدهد.
در قرن بعد، نویسندگان مختلفی نظریههای لاک را تعمیم دادند و تا سال 1800، اکثر والدین انگلیسی و آمریکایی نوزادان خود را قنداق نمیکردند. در ادامه با «بریچینگ» آشنا خواهیم شد، از ظهور شلوار برای پسرها، و همچنین تاریخچه لباس ویکتوریایی برای کودکان.
- پوشاک ابتدایی کودکان
- قنداق کردن و نوزادان
- نوزادان در جامههای بلند
- لباسهای اسکلتی برای پسرها
- سیسمونیهای قرن نوزدهم
- ظهور شلوار برای پسرها
- پوشاک دختران کوچک
- تاریخچه پوشاک کودکان ویکتوریایی
- رامپر برای نوزادان
- ارتباط رنگ با جنسیت
- لباس مدرن کودکان
- پوشاک کودکی تا نوجوانی
- مد کودکان از 1910 تا 1919
- تاریخچه پوشاک کودکان از 1910 تا 1919
- لباس ملوانی
- تاریخچه پوشاک کودکان و لباس بافتنی
- محدودیتهای زمان جنگ به تغییرات فوری منجر گردید
- لباسهای مختص کودکان
پوشاک ابتدایی کودکان
لباسهایی که نوزادان و خردسالان پیش از سالهای نخست قرن بیستم میپوشیدند، یک ویژگی مشترک داشتند: لباسهای آنها جنسیت نداشت. خاستگاه این جنبه از لباس کودکان به قرن شانزدهم باز میگردد؛ زمانی که مردان اروپایی و پسران بالغ نیمتنه و نیمشلواری به تن میکردند.
پیش از این، مردان و زنان در تمام سنین (به استثناء نوزادانی که قنداق میشدند)، جامه بلند، ردا یا تونیک میپوشیدند. زمانی که مردان به پوشیدن لباسهای دو تکه روی آوردند، لباسهای مردانه و زنانه از هم تمایز یافتند. شلوار مختص مردان و پسران بالغ بود، در حالی که اعضای دونپایه جامعه-زنان و پسرهای کوچکتر-جامههای دامندار میپوشیدند.
از منظر مدرن، وقتی پسرهای کوچک دامن یا جامعه میپوشیدند، «مثل دخترها» به نظر میرسیدند؛ اما در آن زمان، پسران و دختران صرفا لباسهای مناسب کودکان را به تن داشتند. (بررسی کنید: جدیدترین کالکشنهای دخترانه بی سی سی)
قنداق کردن و نوزادان
نظریههای جدیدی که در اواخر قرن هفدهم و هجدهم در خصوص کودکان و دوران کودکی مطرح گردید، تاثیر زیادی بر پوشاک کودکان گذاشت. سنت قنداق کردن-بیحرکت نگه داشتن نوزادان با بستن او داخل یک پوشش کتانی که روی پوشک و پیراهن انجام میگرفت-قرنها بود که رواج داشت.
یک باور سنتی درباره قنداق کردن وجود داشت که میگفت اندام نوزاد باید صاف بماند، در غیر این صورت خمیده و بد شکل خواهد شد. در قرن هجدهم، نگرانیهای پزشکی مبنی بر اینکه قنداق کردن به جای تقویت اندام کودکان باعث تضعیف آنها میشود، با باورهای جدید در خصوص ماهیت کودکان و شیوه پرورش آنها ادغام گردید و به کاهش تدریجی قنداق کردن منجر شد.
جان لاک فیلسوف در مقاله تأثیرگذار خود در سال 1693، با عنوان «تأملاتی در امر آموزش»، از کنار گذاشتن قنداق به طور کامل و استفاده از لباسهای گشاد و سبک سخن گفت که به زعم وی به کودکان آزادی عمل میدهد. در قرن بعد، نویسندگان مختلفی نظریههای لاک را تعمیم دادند و تا سال 1800، اکثر والدین انگلیسی و آمریکایی نوزادان خود را قنداق نمیکردند.
زمانی که قنداق کردن هنوز در سالهای نخست قرن هجدهم مرسوم بود، نوزادان را مابین دو تا چهار ماهگی از قنداق بیرون میآوردند و به آنها «اسلیپ» میپوشاندند که یک لباس کتان یا نخی بلند با بالاتنه اندامی و پایینتنه دامندار بود که تا زیر پای نوزاد میرسید؛ به این اسلیپهای دراز «لباس بلند» میگفتند.
زمانی که کودکان شروع به چهار دست و پا راه رفتن و برخاستن میکردند، یک «لباس کوتاه» میپوشیدند که زیر پیراهنی نام داشت و تا قوزک پایشان میرسید؛ همچنین یک بالاتنه اندامیِ پشتباز داشت که اغلب سفت بسته میشد. دختران تا سیزده یا چهارده سالگی این لباس را میپوشیدند، تا وقتی که لباسهای جلوباز زنان بالغ را به آنها میدادند.
پسران کوچک تا سن چهار تا هفت سالگی زیر پیراهنی میپوشیدند، تا اینکه به سن «بریچینگ» برسند و بتوانند نسخههای کوچکی از لباسهای مردان بزرگسال را در قالب جلیقه و نیمشلواری مردانه به تن کنند. سن بریچینگ بسته به انتخاب والدین و بلوغ پسر متفاوت بود و بر این اساس تعریف میشد که پسر چقدر بالغ به نظر میرسید و چقدر مردانه رفتار میکرد.
بریچینگ یک آیین مهم برای پسران جوان بود، زیرا نشان میداد که پسرها دوران کودکی را پشت سر گذاشتهاند و آماده پذیرش نقشها و مسئولیتهای مردانه هستند.
نوزادان در جامههای بلند
با کاهش استفاده از قنداق، نوزادان از زمان تولد تا حدود پنج ماهگی اسلیپهای بلند میپوشیدند. در دهه 1760، برای نوزادان و کودکان نوپا که چهار دست و پا راه میرفتند، «فراک» که یک اسلیپ بلند تا مچ پا بود، جایگزین نیمتنههای اندامی و بالاپوشهای دکمهدار شد. لباسهایی هم که کودکان بزرگتر میپوشیدند در اواخر قرن هجدهم گشادتر شدند.
این روند تا دهه 1770 ادامه داشت، تا زمانی که پسران کوچک به سن تغییر لباس میرسیدند و به جای زیر پیراهنی دوران کودکی، لباسهای مردانه به تن میکردند که مناسب موقعیت زندگیشان بود. با اینکه پسران در سالهای 1770 همچنان در سنین 6 تا 7 سالگی تغییر لباس میدادند، اکنون در اوایل نوجوانی به پوشیدن یک سری مدلهای راحتتر از لباسهای بزرگسالان روی میآورند-کتهای گشاد و پیراهنهای یقهباز با یقههای موجدار.
بعلاوه، دخترها به جای مدلهای رسمیتر با نیمتنه و زیر پیراهنی به پوشیدن لباسهایی به سبک فراک روی آوردند که معمولا کمربندهای پهن داشتند، تا زمانی که برای پوشیدن لباس بزرگسالان به سن مناسب برسند.
تغییر پوشاک کودکان بر لباسهای زنانه نیز اثر گذاشت؛ لباسهای موسلین که توسط زنان شیکپوش دهههای 1780 و 1790 بر تن میشد، بسیار شبیه لباسهایی است که کودکان خردسال در اواسط قرن میپوشیدند. با این حال، روند گسترش شومیزهای زنانه پیچیدهتر از لباسهایی است که صرفا نسخه بزرگسالانهی پوشاک کودکان هستند.
با آغاز دهه 1770 شاهد یک تغییر جهت کلی از پارچههای زبر ابریشمی به پارچههای نرم ابریشمی و نخی در لباسهای زنان بودیم؛ روندی که با گرایش زنان به پوشاک دوران باستان در دهههای 1780 و 1790 همراه گردید.
فراکهای نخ و حریر کودکان که دارای کمربند بودند و کمر را بلندتر نشان میدادند، به یک مدل مناسب برای زنان در گسترش مدهای نئوکلاسیک بدل گردید. تا سال 1800، زنان، دختران و پسران خردسال، همگی لباسهای کمردار میپوشیدند که از ابریشم و نخ سبک تهیه میشدند. (بیشتر بدانید: پوشاندن لباس کودک: چه نکاتی را رعایت کنیم و در فصول مختلف چطور بپوشانیم؟)
لباسهای اسکلتی برای پسرها
مدل جدیدی از لباسهای مناسب سن که به طور خاص برای پسران کوچک 3 تا 7 سال طراحی شده بود، در سال 1780 گسترش پیدا کرد. این لباسها که به دلیل اندامی بودن «لباس اسکلتی» نامیده میشدند، شامل یک شلوار تا مچ پا بود که به یک ژاکت کوتاه که روی یک پیراهن یقهباز با لبههای موجدار پوشیده میشد، وصل بود. (بررسی کنید: کالکشن های پسرانه بی سی سی)
شلوارها که مختص طبقه فرودست و نظامیان بودند، لباسهای اسکلتی را به عنوان یک پوشاک مردانه جا انداختند؛ اما در عین حال آنها را از لباسهای تهیهشده با نیمشلواری که مختص پسران و مردان بزرگتر بود، متمایز میکردند. در اوایل 1800، حتی پس از اینکه شلوار به عنوان یک مد جایگزینِ نیمشلواری گردید، لباسهای اسکلتی سرهمی که شباهت زیادی به سبک مردانه نداشتند، همچنان به عنوان یک پوشاک متمایز برای پسران جوان استفاده میشد.
نوزادان در اسلیپ و کودکان خردسال در فراک، پسران کوچک با لباسهای اسکلتی و پسران بزرگتر که تا اوایل نوجوانی پیراهنهای یقهدار میپوشیدند، نمایانگر یک رویکرد جدید بودند که دوران کودکی پسران را بسط داد و آن را به سه مرحله مجزای نوزادی، پسرانگی و جوانی تقسیم کرد.
سیسمونیهای قرن نوزدهم
پوشاک نوزادان در قرن نوزدهم به مانند اواخر قرن پیش به روند خود ادامه داد. سیسمونیهای نوزادان شامل لباسهای بلند (سرهمی) و عرقگیرهای متعدد، کلاههای روزانه و شبانه، دستمال (پوشک)، زیر پیراهنی، لباس خواب، جوراب و یک یا دو روپوش شنلی بود. این پوشاک اوایل توسط مادران یا خیاطان دوخته میشدند و در اواخر 1800 به صورت آماده در دسترس بودند.
در حالیکه میتوان پوشاک کودکان قرن نوزدهمی را بر اساس تغییرات جزئی در برش، نوع و نحوه دوخت شناسایی کرد، لباسهای اصلی در طول قرن تغییر پیدا کردند. لباسهای کودک عموما از نخ سفید تهیه میشدند، چرا که شستشو و سفید کردن آنها آسان بود و به راحتی با یک نیمتنه یا دامن بلند ست میشدند.
از آنجایی که بسیاری از لباسها با گلدوزی و نوار تزئین میشدند، امروزه این لباسها را با لباسهای مجلسی اشتباه میگیرند. اما اکثر این لباسها، لباسهای روزمره بودند و حکم «یونیفرمهای» استاندارد آن زمان را داشتند. وقتی نوزادان به چهار تا هشت ماهگی رسیده و فعالتر میشدند، لباسهای سفیدی تا ساق پا (لباس کوتاه) به تن میکردند. تا اواسط قرن، چاپهای رنگی برای پوشاک کودکان خردسال محبوبیت پیدا کرد.
ظهور شلوار برای پسرها
آیین ترک لباس پسران کوچک برای لباسهای مردانه همچنان در قرن نوزدهم «بریچینگ» نامیده میشد. اگرچه اکنون شلوار و نه زیر پراهنی، لباس نمادین مردانه بود. عوامل اصلی تعیینکننده سن بریچینگ، زمانِ آن سدهای است که یک پسر به دنیا آمده است؛ به علاوه، اولویت والدین و بلوغ پسر نیز در این امر دخیل است.
در آغاز دهه 1800، پسران کوچک در حدود سه سالگی لباسهای اسکلتی خود را میپوشیدند و تا شش یا هفت سالگی به این کار ادامه میدادند. لباسهای تونیک با لباسهای تونیک تا زانو روی شلوارهای بلند در اواخر دهه 1820 جایگزینِ لباسهای اسکلتی شدند و تا اوایل دهه 1860 در مد باقی ماندند.
در این دوره، پسران به طور رسمی مرد نمیشدند تا این که در حدود شش یا هفت سالگی شلوار بدون روپوش بپوشند. پس از بریچینگ، پسران تا اوایل نوجوانی با کتهای کوتاه و تا کمر لباس میپوشیدند، زمانی که کتهای فراک تا زانو میپوشیدند، و این نشان میداد که سرانجام به بلوغ کامل رسیدهاند. (بررسی کنید: شلوارهای نوزاد و کودک نوپا در طرحهای جدید)
از دهه 1860 تا دهه 1880، پسران چهار تا هفتساله لباسهای دامندار میپوشیدند که معمولا سادهتر از مدلهای دخترانه با رنگهای ملایم و جزئیات مردانه مانند جلیقه بود. نیکرباکرز یا نیکرز، یک نوع شلوار تا زانو برای پسران هفت تا چهارده ساله بود که در حدود سال 1860 مد شد. در سی سال آتی، پسرها به تدریج به لباسهای محبوب نیکرز روی آوردند.
پارچههایی که جوانترین پسران از سه تا شش سالگی میپوشیدند، با کتهای کوتاه روی بلوزهای یقهتوری، لباسهای سگگدار یا تاپهای ملوانی پوشیده میشدند. این لباسها با مدلهای مورد استفادهی برادران بزرگترشان که کت و شلوارهای بافتنی آنها کتهای پشمی، پیراهنهای یقهخشک و کراواتهای چهار دست بود، به شکل قابل توجهی در تضاد بودند.
از دهه 1870 تا 1940، تفاوت عمده لباس مردان و پسران مدرسهای در این بود که مردها شلوار بلند و پسرها شلوار کوتاه میپوشیدند. در اواخر دهه 1890، سن بریچینگ از 6 یا 7 سالگی در اواسط قرن به 2 تا 3 سالگی کاهش یافت؛ زمانی که پسرها شلوارهای بلند میپوشیدند و این امر مهمتر از بریچینگ تلقی میشد.
پوشاک دختران کوچک
برخلاف پسرها، با بزرگتر شدن دختران قرن نوزدهم، پوشاک آنها دچار تحول زیادی نشد. خانمها در طول زندگی خود از نوزادی تا سالخوردگی لباسهای دامندار میپوشیدند.
با این حال، جزئیات دوخت و سبک لباس با بالا رفتن سن تغییر میکند. اصلیترین تفاوت بین لباسهای دخترانه و زنانه این بود که لباس کودکان کوتاهتر بود و در اواسط سالهای بلوغ به تدریج به کف پا میرسید.
زمانی که سبکهای نئوکلاسیک در سالهای ابتدایی قرن مد بود، زنان در هر سنی و پسران خردسال لباسهایی با سبک مشابه و کمر بلند با دامنهای باریک ستونی میپوشیدند. در این دوره، طول کوتاهتر پوشاک کودکان خردسال عامل اصلی تمایز آنها از پوشاک بزرگسالان بود.
تاریخچه پوشاک کودکان ویکتوریایی
از حدود 1830 تا اواسط 1860، هنگامی که زنان لباسهای کمردار و دامن به سبکهای مختلف میپوشیدند، اکثر لباسهایی که پسران خردسال و دختران پیش از نوجوانی میپوشیدند بیش از مدهای زنانه شبیه یکدیگر بودند. لباس مشخص «کودکان» این دوره شامل یک یقه گشاد تا شانه، آستینهای کوتاه پفدار یا کلاه، بالاتنه گشاد که معمولا به کمربند وارد میشد و یک دامن کامل که طول آن متفاوت بود؛ طول دامن برای کودکان خردسال تا زیر زانو و برای دختران بالغ تا مچ پا بود.
لباسهای این طرح که از نخهای رنگی یا پارچههای پشمی تهیه میشدند، لباس روزانه معمول دختران بودند تا اینکه در اواسط نوجوانی جای خود را به لباس زنان بزرگسال میدادند. دختران و پسران هر دو یک شلوار نخی سفید تا مچ پا در زیر لباسهای خود داشتند که پانتالون و پانتالت نامیده میشد.
در دهه 1820، هنگامی که پانتالتها برای اولین بار مد شدند، دخترانی که آنها را پوشیده بودند جنجالی شدند؛ چرا که لباسهای دوتکه در هر سبکی نماد مردانگی بودند. به تدریج شلوارهای پانتالت برای دخترها و پسرها به عنوان لباس زیر پذیرفته شدند. این شلوارها که به عنوان لباس «خصوصی» زنان نیز شناخته میشدند؛ تهدیدی برای قدرت مردانه نبودند.
جایگاه شلوارهای پانتالت به عنوان یک لباس زیر زنانه برای پسرهای کوچک به این معنی بود که حتی اگر این شلوارها از نظر فنی شلوار باشند، به هیچ عنوان با شلوارهایی که پسرها پس از بریچینگ میپوشند قابل مقایسه نیستند.
برخی از لباسهای کودکان در اواسط قرن نوزدهم، به ویژه بهترین لباسها برای دختران بالای ده سال، نماد مد زنانه با جزئیات آستین، سینهبند و تزئینات مد روز بود. این روند در اواخر دهه 1860 که سبکهای شلوغ مد شدند سرعت بیشتری به خود گرفت. پوشاک کودکان با پر کردن کمر، تزئینات دقیقتر و برش جدیدی که از لباس پرنسس الگو گرفته بود، سبک لباس زنانه را تداعی میکرد.
در اوج محبوبیت سبک شلوغ در دهههای 1870 و 1880، لباسهای دختران 9 تا 14 سال دارای یک سینهبند اندامی و دامنهایی بود که روی شلوغیهای کوچک قرار میگرفتند و فقط از نظر طول با هم تفاوت داشتند. در دهه 1890، لباسهای سادهتر و متناسب با دامنهای چیندار و بلوزهای ملوانی یا لباسهایی با دامنهای کامل که روی بدنههای یقهدار جمع شده بودند، نشان داد که این سبک برای دختران مدرسهای که به طور فزایندهای فعالتر میشوند، عملیتر خواهد بود.
رامپر برای نوزادان
مفاهیم جدید کودکپروری با تاکید بر مراحل رشد کودکان تاثیر بسزایی در پوشاک خردسالان در اواخر قرن نوزدهم داشت. در تحقیقات معاصر از چهار دست و پا راه رفتن به عنوان یک گام مهم در رشد کودکان یاد میشود و رامپرهای یکتکه با شلوارهای بلومر که «پیشبند خزنده» نامیده میشدند، در دهه 1890 به عنوان یک روپوش برای لباسهای کوتاه سفید نوزادان در حال خزیدن طراحی شده بود.
به زودی، نوزادان از هر دو جنس بدون لباس زیر رامپر میپوشیدند. علیرغم جدلهای قبلی در خصوص زنانی که شلوار میپوشیدند، رامپرها بدون بحث و جدل به عنوان یک لباس بازی برای دختران خردسال پذیرفته و به عنوان نخستین لباس تکجنسیتی شناخته شدند.
کتابهای کودک در دهه 1910 فضایی را به مادران اختصاص میداد تا وقتی بچههایشان برای اولین بار «لباس کوتاه» میپوشیدند در آن یادداشت کنند، اما این تغییر لباس تشریفاتی از لباسهای سفید بلند به لباسهای کوتاه به سرعت به یک امر قدیمی بدل گردید.
تا دهه 1920، نوزادان از بدو تولد تا حدود 6 ماهگی لباسهای کوتاه و سفید به تن میکردند و لباسهای بلند به عنوان لباس مراسم غسل تعمید به یک لباس تشریفاتی بدل میشدند. نوزادان جدید تا دهه 1950 همچنان لباس کوتاه میپوشیدند، هرچند در این زمان پسرها فقط در چند هفته اول این لباس را به تن میکردند. (بررسی کنید: رامپرهای نوزادی دخترانه و پسرانه با الیاف طبیعی در سایزهای مختلف)
از آنجایی که رامپرهای شبانه و روزانه جای لباسهای مرسوم را گرفتند، آنها به «یونیفرمهای» قرن بیستم برای نوزادان و خردسالان تبدیل شدند. اولین رامپرها در رنگهای یکدست و از جنس پنبه یا کتان تهیه شدند و تضاد جالبی را با لباسهای سفید سنتی کودکان ایجاد کردند.
در دهه 1920، نقش گل و حیوانات روی پوشاک کودکان ظاهر شد. در ابتدا این طرحها به اندازه همان رامپرهایی که در آنها نقش میبستند تکجنسیتی بودند، اما به تدریج نقوش خاصی به یک جنسیت خاص منتسب شدند؛ برای مثال، سگها و طبلها برای پسران و بچه گربهها و گلها برای دختران در نظر گرفته میشد.
زمانی که این نقوش جنسیتی بر روی لباسها ظاهر شدند، سبکهایی را تعیین کردند که از لحاظ دوخت مشابه همان لباس پسرانه یا دخترانه بودند. در حال حاضر، لباسهای زیادی برای کودکان در بازار وجود دارد که حیوانات، گلها، وسایل ورزشی، شخصیتهای کارتونی یا سایر نمادهای فرهنگ عامه رویشان نقش بستهاند. بیشتر این نقوش و همچنین لباسهایی که با این نقوش ظاهر میشوند، دارای مضمون مردانه یا زنانه در جامعه هستند.
ارتباط رنگ با جنسیت
رنگهایی که در لباس کودکان استفاده میشود، دارای نمادگرایی جنسیتی هستند که در بیشتر موارد با رنگ آبی برای نوزادان پسران و با رنگ صورتی برای دختران نشان داده میشود. با این حال، سالها طول کشید تا این کد رنگی به یک استاندارد بدل گردید.
رنگهای صورتی و آبی در دهه 1910 با جنسیت ارتباط داشتند و تلاشهای زیادی برای کدگذاری رنگ برای یک جنسیت خاص صورت میگرفت. در بیانیه 1916 انتشارات تجاری تحت عنوان «بررسی لباس نوزادان و کودکان» آمده است: «این یک قاعده کلی است که صورتی برای پسرها و آبی برای دخترها است.»
در اواخر 1939 در یک مجله والدین گفته شد:
«از آنجایی که صورتی یک طیف کمرنگ از قرمز-رنگ خدای جنگ، مارس-است، پس مختص پسران است؛ در مقابل، ارتباط رنگ آبی با زهره و حضرت مریم، آن را به یک رنگ دخترانه بدل کرده است.»
در عمل، این رنگها در لباس پسران و دختران جوان به جای یکدیگر استفاده میشد تا اینکه پس از جنگ جهانی دوم، افکار عمومی و تولیدکنندگان تصمیم گرفتند که صورتی برای دختران و آبی برای پسران باشد؛ تصمیمی که همچنان نیز موضوعیت دارد.
حتی با وجود این تصمیم نیز رنگ آبی برای لباس دختران همچنان استفاده میشود، در حالیکه رنگ صورتی برای پسران مردود است. این واقعیت که دخترها میتوانند از هر دو رنگ صورتی (زنانه) و آبی (مردانه) استفاده کنند، در حالیکه پسران فقط آبی را دارند، نشاندهنده روند مهمی است که از اواخر دهه 1800 آغاز گردید: به مرور زمان، پوشاک، دوختها یا رنگهایی که زمانی توسط پسران و دختران استفاده میشد، اما به طور سنتی زنانه تلقی میشد، برای پسرها ملغی گردید.
مادامی که لباس پسرها در قرن بیستم «زنانگی» کمتری پیدا میکرد و عاری از تزئینات و جزئیات زینتی نظیر توری و پارچههای چیندار میگردید، لباس دختران «مردانگی» بیشتر مییافت. یک نمونه متناقض از این روند در دهه 1970 رخ داد، زمانی که والدین با تکیه بر شیوههای تربیتی «غیر جنسیتی» به تولیدکنندگان فشار آوردند که لباسهای فاقد جنسیت تولید کنند.
از قضا، لباسهای تولیدشده صرفا از این منظر غیر جنسیتی بودند که در آنها از سبکها، رنگها و دوختهای مورد قبول برای پسران استفاده شده بود و تمام تزئینات زنانه مانند پارچههای صورتی یا دوخت چیندار کنار گذاشته شده بود. (بررسی کنید: خرید لباس نوزادی فاقد جنسیت با الیاف ضد حساسیت)
لباس مدرن کودکان
در قرن بیستم، شلوارهایی که مردانه تلقی میشدند به طور فزایندهای مورد استقبال دختران و زنان قرار گرفتند. همانطور که دختران خردسال در دهه 1920 از سن پوشیدن رامپر عبور میکردند، لباسهای بازی جدید برای بچههای 3 تا 5 ساله که با شلوارهای بلومر در زیر لباسهای کوتاه طراحی شده بودند، نخستین پوشاکی بودند که دختران میتوانستد در آن سن بپوشند.
تا دهه 1940، دختران در هر سنی در خانه و مجالس عمومی شلوار میپوشیدند، اما همچنان انتظار میرفت-در صورت عدم ضرورت-که در مدرسه، کلیسا، مهمانیها و حتی زمان خرید پیراهن و دامن بپوشند. در سال 1970، ارتباط قوی بین شلوار و مردان تا آنجا پیش رفت که پوشیدن شلوار برای دختران در مدرسه و دفاتر کار ممنوع گردید.
امروزه دختران میتوانند در هر موقعیت اجتماعی شلوار بپوشند. بسیاری از این شلوارها، از جمله جین آبی، از نظر طراحی و دوخت تکجنسیتی هستند؛ اما بسیاری دیگر به واسطه تزئینات و رنگی که دارند کاملا جنسیتی هستند.
پوشاک کودکی تا نوجوانی
نوجوانی همیشه زمانِ شروع چالش و جدایی برای فرزندان و پدر و مادرها بوده است؛ اما تا قبل از قرن بیستم، نوجوانان معمولا استقلال خود را از طریق ظاهرشان نشان نمیدادند. در عوض، به استثناء یک عده، اکثر نوجوانان از مد رایج پیروی میکردند و در نهایت مثل پدر و مادرهای خود لباس میپوشیدند.
اما از اوایل قرن بیستم، کودکان به طور منظم طغیان خود را از طریق لباس و ظاهر نشان میدادند که اغلب با لباسها و ظواهر مرسوم در تضاد بود. نسل جاز در دهه 1920 اولین نسلی بود که فرهنگ خاص جوانان را توسعه داد. از آن پس، هر نسل شور و حال خاص خود را ایجاد کرد.
اما مدهای نوجوانانه مانند بابی ساکس در دهه 1940 یا دامنهای پودل در دهه 1950 تاثیر چندانی بر لباس بزرگسالان نگذاشت و با ورود نوجوانان به عرصه بزرگسالی، این مدها نیز فراموش شدند.
تنها در دهه 1960 بود که کودکان نسل انفجار وارد دوره نوجوانی شدند و سبکهای مورد علاقه خود را داشتند؛ برای مثال، دامنهای کوتاه، پیراهنهای رنگی مردانه یا شلوار جین و تیشرتهای «هیپی»، سبکهای محافظهکارانه بزرگسالان را کنار زدند و به بخشی مهم از جریان اصلی بدل شدند. از آن زمان، فرهنگ جوانان تاثیر مهمی در روند مد داشته و بسیاری از سبکها مرز بین لباس کودکان و بزرگسالان را کمرنگ کردهاند.
مد کودکان از 1910 تا 1919
بیشترین تغییرات در لباس زنان رخ داد، اما مد کودکان نیز در سالهای 1910 تا 1919 با یک تغییر بزرگ به سمت لباسهای مخصوصِ کودکان همراه شد که بیسابقه بود. در ادامه، برخی از لباسهای کودکان را در این دوره مشاهده میکنید.
تاریخچه پوشاک کودکان از 1910 تا 1919
در حالی که گرایش به سمت لباسهای آزادتر برای کودکان در اواخر عصر ویکتوریا آغاز شده بود، این دهه با گرایش لباسهای هر دو جنس به سمت مدرنیته توأم گردید؛ روندی که با شروع جنگ جهانی در سال 1914 سرعت بیشتری به خود گرفت.
در عصر ادوارد، پسرهای خردسال هنوز لباسها یا روپوشهای چیندار زنانه میپوشیدند و موهای بلند داشتند. دختران و پسران تا یک سن خاص بسیار شبیه هم بودند. بچههای ثروتمند اکثرا فقط لباس سفید میپوشیدند و تفاوت چندانی با هم نداشتند.
Fashion-Era.com مینویسد:
رنگ سفید همچنان به عنوان یک رنگ منتخب برای کودکان خردسال شناخته میشد و نماد معصومیت آنها بود. در سال 1910، طیف وسیعتری از رنگها در پوشش کودکان ظاهر گردید.
پارچهها نیز تغییر کردند. دختران، موسلینهای ظریف خود را با الگوها و پارچههای پنبهای یا کتان جایگزین کردند. پارچههای محکمتر به دختران اجازه میداد که با آزادی عمل بیشتری بازی کنند. وبسایت vintagevictorian.com گزیدهای از مجله همنشینی خانگی زنان در مارس 1912 را به اشتراک گذاشته است. (بیشتر بدانید: جنس یا متریال پارچه برای لباس کودک و نوزاد)
در این گزیده شاهد رنگها و الگوهایی هستیم که راه خود را به مد کودکان باز کردند. برخی از ترندهایی که در زمان جنگ محبوبیت یافتند (جورابهای کوتاهتر، دامنهای کوتاهتر و روبان زدن به مو) نیز در این گزیده مشاهده میشوند.
پسرها نیز با وجود کت و شلوارهایی که شلوار بلند تا زانو داشتند، آزادی عمل بیشتری پیدا کردند (همانطور که در تصویر وبسایت vintagevictorian.com میبینید). به این ترتیب، هر دو جنس کمتر شبیه بزرگسالان کوچک دیده میشدند و بیشتر شبیه یک کودک بودند.
لباس ملوانی
لباس کلاسیک ملوانی در اواسط قرن نوزدهم در بین پسرها رواج پیدا کرد. از آنجایی که نیروی دریایی سلطنتی اقدامات زیادی برای افزایش قدرت و ثروت امپراتوری بریتانیا انجام داده بود، پوشاک مردم نیز منعکسکننده مد نظامی بود؛ اما لباس پسرها به شکل ویژهای شکل نظامی پیدا کرد.
تا سال 1910، پسران جوان لباس ملوانی را به عنوان لباس اصلی خود می پوشیدند. مجموعه دیجیتال کتابخانه عمومی نیویورک، کودکی را در اوایل سال 1912 نشان میدهد که لباس ملوانی به تن دارد.
آنها برای موقعیتهای خاص یک دست لباس ملوانی بهتر داشتند، اما این همان چیزی بود که تا دوران نوجوانی به تن میکردند. دختران نیز به پوشیدن لباسهای ملوانی روی آوردند. با وجود اینکه این لباس از مدتها پیش محبوب شده بود، لباس ملوانی یکی از مشخصههای مد کودکان از 1910 تا 1919 است.
تاریخچه پوشاک کودکان و لباس بافتنی
قدمت بافتنی به قرنها قبل باز میگردد، اما بافتنیها در گذشته یا لباس زیر بودند یا در لوازم جانبی بکار میرفتند. یکی دیگر از مشخصههای مهم مد کودکان از سال 1910 تا 1919، ظهور پیراهنها و لباسهای بافتنی و کلاه و دستکش است.
یک بافنده خوب میتوانست ظرف چند روز یک ژاکت ببافد که تقریبا به همان سرعت دوخت است، اما نیاز کمتری به پرو دارد. نتیجه کار یک لباس هوشمندانه بود که هم گرم میکرد، هم ظاهر خوبی داشت و هم زیبا و راحت بود.
لباسهای بافتنی که تولید و نگهداری از آنها ارزانتر بود، به تدریج به تولیدیها راه پیدا کردند. با اینکه در آغاز قرن بیستم لباسهای کودکان به طور انبوه تولید نمیشد، تولید انبوه برای مردان و زنان با لباسهای بافتنی آغاز شد.
با توجه به اطلاعات موزه دانشگاه ایالتی کنت، یک نگرش آرامتر در رفتار و پوشاک، و همچنین یک نگرش جدید در باب رشد کودکان در این دوره زمانی ظهور پیدا کرد. این تغییرات به مرور زمان به تولید مدلهای راحتتر و آزادتر مانند لباسهای کشباف منجر گردید.
محدودیتهای زمان جنگ به تغییرات فوری منجر گردید
در حالیکه جنگ جهانی اول به آن نوع جیرهبندی که در زمان جنگ جهانی دوم رخ داد نیانجامید، اثرات جنگ همچنان به طور گسترده احساس میشد. لباسهای مردم تیرهتر و زبرتر شد. به لطف جیرهبندی، لباسهای دختران کوتاهتر و تزئینات آن کمتر شد. جورابها نیز کوتاهتر شدند- دختران و پسران جورابهایی میپوشیدند که تا وسط ساق پا میرسید و به تدریج به مچ پا تقلیل پیدا کرد.
کت و شلوارهای پسرانه به شکل آشکار سبک نظامی پیدا کرد و لباسهای دختران گشادتر و کاربردیتر شد (نمونههایی از این مد را میتوانید در کاتالوگ بهار و تابستان ایتون در سال 1916 مشاهده کنید). از آنجایی که اکثر افراد بسیار مشغول بودند و حتی ثروتمندان، خدمتکاران کمتری داشتند، سادگی بیشتر در پوشاک کودکان به این معنا بود که نیاز کمتری به شستن، فشردن و مرمت وجود دارد.
یکی دیگر از تغییرات عمده در ظاهر دخترها، که ضمن پایبندی به محدودیتها زیباییِ بیشتری به آنها میداد، استفاده از روبان برای آراستن مو بود که حتی در مناسبتهای خاص نیز انجام میگرفت. در پایان این دهه، تقریبا تمام دختران موهای خود را کوتاه و با یک یا دو روبان بزرگ میآراستند. برای عید پاک همچنان از کلاه استفاده میشد، اما یک روبان 6 اینچی هم سر را به خوبی پوشش میداد.
لباسهای مختص کودکان
در حالیکه گرایش به لباسهای مختص کودکان همچنان ادامه داشت، در همین دهه بود که قطعیت پیدا کرد. لباسهای کودکان دیگر شبیه مدلهای کوچکتر و کوتاهتر از لباس بزرگسالان به نظر نمیرسیدند، بلکه مختص آنها دوخته میشدند. جای تعجب ندارد که وقتی مردمان امروزی نسبت به یک مد خاص کودکانه حس نوستالژیک پیدا میکنند، به خاطر آنهایی است که در این دهه میزیستند.
برای مطالعه و دریافت راهنمای کاملتر در خصوص این موضوع میتوانید مروری بر صفحه اختصاصی راهنمای لباس کودک داشته باشید.
پینوشت مطلب:
- این مقاله پیشتر با عنوان History of Children’s Clothing و همچنین 1910 to 1919 Kids’ Fashion در نشریه اینترنتی childrens-clothing.lovetoknow منتشر و توسط تیم تحریریه بیسیسی مگ تدوین و ترجمه شده است.
- بیسیسی مگ ژورنالی برای مادران و کودکان است که مستقیما با رویکرد حمایت از مخاطبان و همراهان و همچنین اطلاعرسانی، با اتکا بر منابع معتبر و به پشتوانه سیاستهای مراقبتی برند بیسیسی منتشر میگردد. لازم به ذکر است که هیچ یک از مطالب یا مقالات بیسیسی مگ جایگزین مشاوره یا نظر مستقیم پزشک متخصص نخواهد بود. بنابراین همواره مشورت با پزشک را اولویت خود قرار دهید.
خیلی جالب بود. عجب تحولی رو سیر کرده توی این دوران….ممنون از بیسیسی.
درود بر شما
خوشحالیم که مطلب برای شما جالب بود. امیدواریم که بیسیسی مگ رو با دوستانتون به اشتراک بگذارید.
مطالب بسیار جالب بود/کاش درمورد لباس کودکان ایرانی هم مقاله قرار بدین
مطلب خیلی جالبی بود.